لاہور سے غزہ

لاہور سے غزہ

امام زمان پر کفر
لاہور سے غزہ

لاہور سے غزہ

امام زمان پر کفر

آخر کار دارو دسته نیویورکی ها

تاریخچه نیویورک با واشنگتن یک تفاوت اساسی دارد و آن اینکه واشنگتن اولین پایتخت آمریکا بعد از جنگهای جنوب و شمال بود با خود نفرت از سرخپوستان را حمل می کرد گروههای نژاد پرست از سراسر اروپا به آمریکا می امدند تا با قتل عام سرخپوستان بومی برای خود زندگی مرفه ای را برپا کنند. ژنرالهای سفید پوست حرف اخر را می زدند و تقریبا همه چیز از غارتگری شروع می شد. نمی توان گفت سیاهپوستان در امان بودند ولی به اندازه سرخپوستان قتل عام نمیشدند. بلکه بیشتر آزار جنسی و برده داری سرنوشت آنها بود. اما این سابقه برای تشکیل حکومت چندان مناسب نبود. آبراهام لینکلن که خود سیصد برده داشت اعلام مبارزه با برده داری کرد!و بعد ها نشان زنان آزادیخواه برگ برنده حکومت سرتاپا جنایتکار پوشانده شد.   اما باز هم کافی نبود به همین دلیل شهر جدیدی پایه گذاری شد که در ان از قانون و مدیریت و رفاه صحبت شود. و همان نیویورک هم نام گرفت. اما رشد بی رویه نیویورک کنترل جمعیت آن را مشکل می ساخت. لذا بجای کوکلس کلانهای واشنگتن، این بار دسته نیویورکی ها به راه افتاد. گردن کلفت ها و زور گوها میدان را به دست گرفتند و تقریبا بعد ها پدر اف بی آی شدند. یعنی پلیس نیویورک فقط کسانی را استخدام می کرد که از همه قد بلند تر و قوی تر و باشند تا بتواند در محلات بر سر کوچه بایستد و قانون را اجرا کند. این سرنوشت دارو دسته نیویورکی ها به همین جا خاتمه نیافت بلکه اراذل و اوباش را به جهان هم صادر کردند. در ایران هم گروهی بنام باباشمل با بستن قمه به شال خود و گذاشتن کلاه مخملی راه آنها را ادامه دادند. و همین ها بودند که با شعبان بی مخ ها کودتای 28مرداد 1332را رقم زدند. و بعد هم وارد شهربانی شدند و مردم را تا می توانستند چاپیدند. که گاهی به اژان 5تومنی معروف شده بودند. این دارو دسته نیویورکی ها همه جا شعبه داشتند. زیرا نظم جدید جهانی را بوجود آورده بودند. گاوچرانها و و بیسواد ها رئیس جمهور شدند. و دویست سال تاریخ آمریکا و آمریکا پرستان را اداره کردند. وبرای این کار آزادی را انتخاب کردند. استاد رحیم پور می گوید: مردم وقتی فقیرند دنبال عدالت هستند ولی وقتی به قدرت رسیدند هوادار آزادی می شوند. به عبارت دیگر وقتی دستشان به گوشت نمی رسد میو میو می کنند. عدالت از نظر آنها یعنی که ما هم در ثروت دیگران شریک شویم و به اندازه آنها رفاه داشته باشیم. از انجا که این نگاه از پایین به بالا است حالت ملتمسانه دارد. بنابراین گاهی آن را چاپلوسی هم می گویند. یعنی قدرتمندان و ثروتمندان، یک طبقه می شوند و زیردستان آنها فقط باید چاپلوسی کنند تا نواله ای به آنها داده شود. اما وقتی این زیر دستان به قدرت رسیدند، خواهان بسط ید! یا همان آزادی البته برای خود و دارو دسته شان می شوند. لذا آزادی در این هژمونی به معنی آزادی برای همه نیست بلکه باید قدرت یا ثروت داشته باشند و آزاد باشند ثروت و قدرت خود را گسترش دهند. لذا هرکس که مخالف انها شد، کمونیست یا تروریست محسوب می شود. هرچند همان حرفهای سابق خودشان را به آنها بگویند!(یعنی عدالتخواهی کنند).آخرین گروه دارو دسته نیویورکی ها در افغانستان ظهور کرد و بنام طالبان است. طالبان قبلا در خواست مشارکت در حاکمیت داشتند (عدالت خواهی) و برای این کار التماس می کردند، ولی حالا که صاحب قدرت شدند هیچ کس را همشان خود نمی دانند. و خواهان آزادی عمل در تمامی افغانستان هستند. مردم افغانستان هم خسته از جنگ و نا امنی، تسلیم بی قید و شرط آنها هستند. و لذا آنهاییکه تسلیم نمی شوند کوچ اجباری داده می شوند و یا به ایران فرار می کنند. آنها از ایران یک ستمگر ساخته اند تا افغانستان را جدا کنند.

The end of  lay men in  New York's

There is a fundamental difference between New York and Washington's history: Washington was the first American capital after the South and North Wars. It carried with it the hatred of the Indians. Build a prosperous. White generals had the last word, and almost everything started with looting. It cannot be said that blacks were safe, but they were not massacred as much as Indians. Rather, sexual harassment and slavery were their fate. But this record was not very suitable for forming a government. Abraham Lincoln, who himself had three hundred slaves, declared war on slavery! But it was still not enough, so a new city was founded to talk about law, management and welfare. It was also called New York. But New York City's growing population made it difficult to control its population. So instead of Washington's big cockroaches, this time the New Yorkers started. The bullies and bullies took over the field and almost later became the father of the FBI. In other words, the New York police only hired people who were taller and stronger than everyone else so that they could stand on the streets in the neighborhoods and enforce the law. This fate of the New York gang did not end here, but they also exported thugs to the world. In Iran, a group called Babashmal continued their journey by tying a shawl around their shawls and putting on a velvet hat. And they were the ones who figured out the coup d'etat of 28 August 1332 with the brainless Shaban. And then they entered the police station and printed people as much as they could. Which were sometimes known as Ajan 5 Toman. New Yorkers had branches everywhere. Because they had created a new world order. Cowboys and the illiterate became president. And they ruled America and Americanists for two hundred years. And for this they chose freedom. Professor Rahimpour says: "People seek justice when they are poor, but when they come to power, they become supporters of freedom." In other words, they meow when their hands do not reach the meat. Justice, in their view, means that we share in the wealth of others and prosper as much as they do. Since this view is from the bottom up, it has a pleading mood. Therefore, it is sometimes called flattery. That is, the powerful and the rich become one class, and their subordinates only have to flatter in order to give them a dowry. But when these subordinates came to power, they wanted to expand! Or the same freedom, of course, for themselves and their medicine. Therefore, freedom in this hegemony does not mean freedom for all, but they must have power or wealth and be free to expand their wealth and power. Therefore, anyone who opposes them is considered a communist or a terrorist. However, they should tell them the same things they used to say! (That is, seek justice). The Taliban used to want to participate in the government (justice) and beg for it, but now that they are in power, they do not consider anyone as their own. And they want freedom of action throughout Afghanistan. The people of Afghanistan are also tired of war and insecurity, their unconditional surrender. And so those who do not surrender are forced to emigrate or flee to Iran. They have turned Iran into an oppressor to separate Afghanistan.

نهایة الطب فی نیویورک

هناک فرق جوهری بین تاریخ نیویورک وواشنطن: کانت واشنطن العاصمة الأمریکیة الأولى بعد الحربین الجنوبیة والشمالیة ، وقد حملت معها کراهیة الهنود. کانت الکلمة الأخیرة للجنرالات البیض ، وکان کل شیء تقریبًا یبدأ بالنهب. لا یمکن القول إن السود کانوا آمنین ، لکنهم لم یذبحوا مثل الهنود. بالأحرى ، کان التحرش الجنسی والعبودیة مصیرهم. لکن هذا السجل لم یکن مناسبًا جدًا لتشکیل الحکومة. أبراهام لنکولن ، الذی کان لدیه ثلاثمائة عبد ، أعلن الحرب على العبودیة! لکن هذا لم یکن کافیاً ، لذلک تأسست مدینة جدیدة للحدیث عن القانون والإدارة والرفاهیة. کانت تسمى أیضًا نیویورک. لکن تزاید عدد سکان مدینة نیویورک جعل من الصعب السیطرة على سکانها. لذا بدلاً من صراصیر واشنطن الکبیرة ، بدأ سکان نیویورک هذه المرة. استولى المتنمرون والمتنمرون على المیدان وأصبحوا فیما بعد والد مکتب التحقیقات الفدرالی. بمعنى آخر ، استأجرت شرطة نیویورک فقط الأشخاص الأطول والأقوى من أی شخص آخر حتى یتمکنوا من الوقوف فی الشوارع فی الأحیاء وفرض القانون. لم ینته مصیر عصابة نیویورک هنا ، لکنهم قاموا أیضًا بتصدیر البلطجیة إلى العالم. فی إیران ، واصلت مجموعة تدعى باباشمال رحلتهم بربط شال حول شالاتهم وارتداء قبعة مخملیة. وکانوا هم الذین اکتشفوا انقلاب 28 أغسطس 1332 مع شعبان الأبله. وبعد ذلک دخلوا مرکز الشرطة وطبعوا الناس قدر استطاعتهم. والتی کانت تُعرف أحیانًا باسم اجان کان لدى سکان نیویورک فروع فی کل مکان. لأنهم أنشأوا نظامًا عالمیًا جدیدًا. أصبح رعاة البقر والأمیین رئیسًا. وحکموا أمریکا والأمریکیین لمائتی عام. ولهذا اختاروا الحریة. یقول البروفیسور رحیمبور: "یسعى الناس إلى العدالة عندما یکونون فقراء ، لکن عندما یصلون إلى السلطة ، فإنهم یصبحون من أنصار الحریة". بعبارة أخرى ، یموءون عندما لا تصل أیدیهم إلى اللحم. العدل ، فی نظرهم ، یعنی أننا نشارک فی ثروة الآخرین ونزدهر بقدر ما یفعلون. نظرًا لأن هذا المنظر من أسفل إلى أعلى ، فإنه یتمتع بمزاج توسعی. لذلک ، یطلق علیه أحیانًا التملق. أی أن الأقویاء والأثریاء یصبحون طبقة واحدة ، ولا یتعین على مرؤوسیهم سوى التملق من أجل منحهم المهر. لکن عندما وصل هؤلاء المرؤوسون إلى السلطة ، أرادوا التوسع! أو نفس الحریة بالطبع لأنفسهم ولطبهم. لذلک فالحریة فی هذه الهیمنة لا تعنی الحریة للجمیع ، بل یجب أن یتمتعوا بالسلطة أو الثروة وأن یکونوا أحرارًا فی زیادة ثروتهم وسلطتهم. لذلک کل من یعارضهم یعتبر شیوعیًا أو إرهابیًا. لکن علیهم أن یخبرواهم بنفس الأشیاء التی اعتادوا أن یقولوها (أی اطلبوا العدالة). اعتاد الطالبان على المشارکة فی الحکومة (العدالة) والتوسل إلیها ، لکن الآن بعد أن أصبحوا فی السلطة ، فهم لا یعتبرون أی شخص ملکًا لهم. ویریدون حریة العمل فی جمیع أنحاء أفغانستان. لقد سئم شعب أفغانستان الحرب وانعدام الأمن والاستسلام غیر المشروط. وبالتالی فإن من لا یستسلم یضطر للانتقال أو الفرار إلى إیران. لقد حولوا إیران إلى مستبد لفصل أفغانستان.

د نیویارک د درملو پای

د نیویارک او واشنګټن په تاریخ کې یو بنسټیز توپیر شتون لری: واشنګټن د سویلی او شمالی جګړو وروسته د امریکا لومړۍ پلازمینه وه، د هندیانو کرکه یې له ځانه سره بوتله. سپینو جنرالانو وروستۍ کلمه درلوده، او نږدې هرڅه د لوټ سره پیل شول. دا نشی ویل کیدی چې تورونه خوندی وو، مګر دوی د هندیانو په څیر قتل عام نه وو. بلکه، جنسی ځورونه او غلامی د دوی برخلیک و. خو دا ریکارډ د حکومت جوړولو لپاره ډېر مناسب نه و. ابراهیم لینکن چې ځان یې درې سوه غلامان درلودل، د غلامۍ پر وړاندې د جګړې اعلان وکړ! خو دا لا هم کافی نه وه، نو د قانون، نظم او فلاح په اړه د خبرو لپاره یو نوی ښار جوړ شو. دا د نیویارک په نوم هم یادیږی. مګر د نیویارک ښار مخ په زیاتیدونکی نفوس د دې نفوس کنټرول ستونزمن کړی. نو د واشنګټن د لویو کاکروچونو پر ځای، دا ځل د نیویارکیانو پیل شو. زورواکو او بزدلانو میدان واخیست او تقریبا وروسته د FBI پلار شو. په بل عبارت، د نیویارک پولیسو یوازې هغه خلک استخدام کړی چې تر بل هرچا لوړ او قوی وی ترڅو دوی وکولی شی په ګاونډ کې په سړکونو ودریږی او قانون پلی کړی. د نیویارک د ډلې دا برخلیک دلته پای ته نه و رسېدلی، بلکې دوی نړۍ ته غله هم صادر کړل. په ایران کې د باباشمل په نوم یوې ډلې د خپلو شالونو په شاوخوا کې د شال په تړلو او د مخمل خولۍ په اغوستو سره خپل سفر ته دوام ورکړ. او همدوی وو چې د ۱۳۳۲ کال د اګسټ د ۲۸ نیټې کودتا یې په بې عقله شعبان سره وکړه. او بیا دوی د پولیسو مرکز ته ننوتل او په خلکو یې هر څومره چې کولی شی چاپ کړی. چې ځینې وختونه د اجان 5 تومان په نوم پیژندل شوی. نیویارک هر ځای کې څانګې درلودې. ځکه چې دوی یو نوی نړیوال نظم جوړ کړی و. کاوبایان او بې سواده ولسمشر شول. او دوی دوه سوه کاله پر امریکا او امریکایانو واکمنی وکړه. او د دې لپاره دوی ازادی غوره کړه. پوهاند رحیمپور وایی: "خلک کله چې بېوزلی وی، عدالت غواړی، خو کله چې واک ته ورسېږی، د ازادۍ پلویان کېږی." په بل عبارت، دوی میوه کوی کله چې د دوی لاسونه غوښې ته نه رسیږی. د دوی په اند عدالت په دې معنی دی چې موږ د نورو په شتمنیو کې برخه اخلو او د دوی په څیر خوشحاله شو. څرنګه چې دا نظر له ښکته څخه پورته دی، دا د خوښې وړ مزاج لری. له همدې امله، دا ځینې وختونه د خوشالۍ په نوم یادیږی. یعنی زورواکی او بډایه طبقه په یوه طبقه کی ګرځی او د هغوی تابعین باید د مهر د ورکولو په خاطر خوشاله سی. خو کله چې دا ماتحتان واک ته ورسېدل، غوښتل یې پراخ کړی! یا ورته ازادی، البته، د ځان او د دوی درمل لپاره. نو په دې تسلط کې ازادی د ټولو لپاره د ازادۍ معنا نه لری، بلکې دوی باید واک یا شتمنی ولری او د خپلې شتمنۍ او واک پراخولو لپاره ازاد وی. له همدې امله هر هغه څوک چې د دوی مخالفت کوی هغه کمونیست یا ترهګر ګڼل کیږی. په هرصورت، دوی ته باید هغه څه ووایی چې دوی ویل! طالبانو پخوا غوښتل چې په حکومت (عدالت) کې برخه واخلی او د هغې غوښتنه وکړی، خو اوس چې په واک کې دی، دوی هیڅوک هم خپل نه ګڼی. او په ټول افغانستان کې د عمل ازادی غواړی. د افغانستان خلک هم له جګړې او ناامنۍ ستړی شوی، بې قید او شرطه تسلیمېدل. او په دې توګه هغه کسان چې تسلیم نه شی ایران ته کډه شوی یا وتښتی. دوی د افغانستان د بېلولو لپاره ایران په ظالم بدل کړی دی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد